هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از صائب تبریزی، بیانگر سیر و سلوک روحانی و رهایی از تعلقات دنیوی است. شاعر از شکستن قید و بندهای مادی، رسیدن به حقیقت وجودی، و پیوستن به عالم معنا سخن می‌گوید. مفاهیمی مانند عرفان، رهایی، وحدت وجود، و عشق الهی در این شعر مشهود است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی مانند حلاج یا عالم الست نیاز به پیش‌زمینه‌های فکری دارد که معمولاً در سنین بالاتر کسب می‌شود.

غزل شمارهٔ ۶۹۸۹

کشتی تن را شکستم یللی
از حجاب بحر رستم یللی

از لباس خاک بیرون آمدم
نقشها بر آب بستم یللی

شبنم خود را به اقبال بلند
بر گل خورشید بستم یللی

بحر چون ماهی ز فیض پیچ و تاب
همچو موج آمد به شستم یللی

در کشاکش بودم از طول امل
این کمان را زه گسستم یللی

راستی چون تیر خضر راه شد
از کمان چرخ جستم یللی

کیست پیش راه من گیرد چو موج؟
بر میان دامن شکستم یللی

قطره ام از انقلاب آسوده شد
در دل گوهر نشستم یللی

بر دل مجروح از صبح وطن
مرهم کافور بستم یللی

تا نهادم پای بیرون از خودی
شد دو عالم زیردستم یللی

از زمین تن براق بیخودی
برد تا بزم الستم یللی

پنبه کردم ریسمان خویش را
از غم حلاج رستم یللی

چون حباب این قصر بی بنیاد را
یک نفس درهم شکستم یللی

می خورد بر یکدگر بی اختیار
چون کف دریا دو دستم یللی

شیشه را بر طاق نسیان نه که من
از دو چشم یار مستم یللی

من همان مستم که در بزم الست
شیشه ها بر چرخ بستم یللی

کاسه خورشید و جام ماه را
بر سر گردون شکستم یللی

بت پرست از بت پرستی سیر شد
من همان آدم پرستم یللی

این غزل را صائب از فیض سعید
بی تکلف نقش بستم یللی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹۸۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.