هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از حافظ، بیانگر عشق و اشتیاق به معشوق الهی است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند پروانه و شمع، بلبل و گل، و خورشید و ذرات، حالت عاشقانه و عارفانه خود را توصیف می‌کند. او از وحدت وجود سخن می‌گوید و از رنج‌های عشق شکایت می‌کند، اما در نهایت به امید و آرزوهایش پایبند است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و مفاهیم فلسفی نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۶۹۹۲

ای از خراباتت زمین درد ته پیمانه ای
در پای شمعت آسمان پرسوخته پروانه ای

از آرزوی صحبتت، از اشتیاق دیدنت
هر بلبلی شیونگری، هر شاخ گل حنانه ای

جوش اناالحق می زند، گلبانگ وحدت می کشد
از نغمه توحید تو ناقوس هر بتخانه ای

هر ذره دارد در بغل خورشیدی از رخسار تو
هر قطره دارد در گره از چشم تو میخانه ای

تا چند در خوف و رجا عمر گرامی بگذرد؟
یا لنگر عقل گران، یا لغزش مستانه ای

از دیده بیدار من چشم کواکب گرده ای
از چشم خواب آلود تو خواب بهار افسانه ای

از سینه صد چاک خود صائب شکایت چون کند؟
بر قدر روزن می فتد خورشید در هر خانه ای
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.