هوش مصنوعی: این شعر به سرزنش فردی می‌پردازد که پیمان خود با خدا را شکسته و به دنبال هوای نفس رفته است. شاعر از عواقب این رفتارها مانند پشیمانی، بی‌ثباتی، و عذاب اخروی سخن می‌گوید و در پایان هشدار می‌دهد که دوران نادانی به پایان رسیده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند پشیمانی و عذاب اخروی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۶۹۹۳

با دختر رز دگر نشستی
پیمان خدای را شکستی

دنبال هوای نفس رفتی
سررشته عهد را گسستی

گر توبه ترا شکسته می بود
کی توبه خویش می شکستی؟

بی وزن و سبک چو باد گشتی
از شاخ به شاخ بس که جستی

کردند ترا به آستین دور
چون گرد به هر کجا نشستی

آتش به تو دست یافت آخر
هر چند که چون سپند جستی

موی تو سفید گشت، بنمای
باری که ازین شکوفه بستی

دامان تو روز حشر گیرد
خاری که به زیر پا شکستی

بر شیشه آسمان زنی سنگ
از جام غرور بس که مستی

دور تو به سر رسید صائب
وز جهل، هنوز لای مستی
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.