هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به توصیف زیباییها و فضایل صفی آباد میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه و تشبیهات زیبا، صفی آباد را به عنوان مکانی با صفا، زیبایی و معنویت بالا توصیف میکند و آن را با بهشت مقایسه مینماید. همچنین، از اشرف به عنوان نمادی از ناز و غرور یاد میکند که در برابر عظمت صفی آباد سر فرود میآورد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق شاعرانه و استفاده از تشبیهات و استعارههای پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند معنویت و زیباییشناسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۳۶ - در توصیف صفی آباد
می می چکد از آب و هوای صفی آباد
جامی است پر از باده بنای صفی آباد
اشرف که بهشت است ازو در عرق شرم
بالا نکند سر ز هوای صفی آباد
هر چند به اشرف نرسد هیچ مقامی
بالاتر ازان است صفای صفی آباد
الحق که نگین خانه معموره اشرف
می خواست نگینی چو بنای صفی آباد
اشرف که نکردی به ته پا نگه از ناز
چون سایه فتاده است به پای صفی آباد
بیمار شود از دم جان بخش مسیحا
سروی که برآید به هوای صفی آباد
بی پرده شود راز نهانخانه دلها
از مرمر اندیشه نمای صفی آباد
چون پنجه خورشید کند خیره نظر را
دستی که شود چهره گشای صفی آباد
هر چند به معراج رسانند سخن را
بالاتر ازان است بنای صفی آباد
از هیچ طرف مانع نظاره ندارد
چون عالم اندیشه، فضای صفی آباد
پیمانه ز خود باده گلرنگ برآرد
در انجمن نشأه فزای صفی آباد
فواره دریای گهرخیز معانی است
هر خامه که تر شد به ثنای صفی آباد
شد مشرق پروین، نظر شوخ کواکب
از شمسه خورشید لقای صفی آباد
از تخت جم و چتر پریزاد دهد یاد
اشرف که فتاده است به پای صفی آباد
ممتاز به خوبی است ز مجموعه اشرف
چون مصرع برجسته، بنای صفی آباد
از سرو گذشته است کله گوشه مینا
از تربیت آب و هوای صفی آباد
اشرف به ته پای پریزاد کند خواب
از ابر پریشان فضای صفی آباد
چون غنچه گل باز شود غنچه پیکان
در بوم و بر عقده گشای صفی آباد
داغ سیهی می برد از نامه اعمال
از بس که تر افتاده هوای صفی آباد
چون سایه شد اشرف یکی از خاک نشینان
روزی که قد افراخت لوای صفی آباد
بر سینه زند سنگ ازو شیشه تقوی
هر چند لطیف است هوای صفی آباد
طاوس بهشت است که از بال زند چتر
تالار زراندود بنای صفی آباد
زاهد که ز دستش نچکد آب ز خشکی
مستانه دهد جان به لقای صفی آباد
اشرف که در آراستگی باغ بهشت است
یک گوشه ندارد به صفای صفی آباد
چون روی عرقناک نماید ز ته زلف
در زیر رگ ابر، لقای صفی آباد
کشمیر که خال رخ هندست ز سبزی
حاشا که شود روی نمای صفی آباد
از فیض قدوم شه دین، ثانی عباس
برخلد کند ناز، بنای صفی آباد
جایی که زبان قاصر از اوصاف بهشت است
صائب چه توان گفت صفای صفی آباد؟
جامی است پر از باده بنای صفی آباد
اشرف که بهشت است ازو در عرق شرم
بالا نکند سر ز هوای صفی آباد
هر چند به اشرف نرسد هیچ مقامی
بالاتر ازان است صفای صفی آباد
الحق که نگین خانه معموره اشرف
می خواست نگینی چو بنای صفی آباد
اشرف که نکردی به ته پا نگه از ناز
چون سایه فتاده است به پای صفی آباد
بیمار شود از دم جان بخش مسیحا
سروی که برآید به هوای صفی آباد
بی پرده شود راز نهانخانه دلها
از مرمر اندیشه نمای صفی آباد
چون پنجه خورشید کند خیره نظر را
دستی که شود چهره گشای صفی آباد
هر چند به معراج رسانند سخن را
بالاتر ازان است بنای صفی آباد
از هیچ طرف مانع نظاره ندارد
چون عالم اندیشه، فضای صفی آباد
پیمانه ز خود باده گلرنگ برآرد
در انجمن نشأه فزای صفی آباد
فواره دریای گهرخیز معانی است
هر خامه که تر شد به ثنای صفی آباد
شد مشرق پروین، نظر شوخ کواکب
از شمسه خورشید لقای صفی آباد
از تخت جم و چتر پریزاد دهد یاد
اشرف که فتاده است به پای صفی آباد
ممتاز به خوبی است ز مجموعه اشرف
چون مصرع برجسته، بنای صفی آباد
از سرو گذشته است کله گوشه مینا
از تربیت آب و هوای صفی آباد
اشرف به ته پای پریزاد کند خواب
از ابر پریشان فضای صفی آباد
چون غنچه گل باز شود غنچه پیکان
در بوم و بر عقده گشای صفی آباد
داغ سیهی می برد از نامه اعمال
از بس که تر افتاده هوای صفی آباد
چون سایه شد اشرف یکی از خاک نشینان
روزی که قد افراخت لوای صفی آباد
بر سینه زند سنگ ازو شیشه تقوی
هر چند لطیف است هوای صفی آباد
طاوس بهشت است که از بال زند چتر
تالار زراندود بنای صفی آباد
زاهد که ز دستش نچکد آب ز خشکی
مستانه دهد جان به لقای صفی آباد
اشرف که در آراستگی باغ بهشت است
یک گوشه ندارد به صفای صفی آباد
چون روی عرقناک نماید ز ته زلف
در زیر رگ ابر، لقای صفی آباد
کشمیر که خال رخ هندست ز سبزی
حاشا که شود روی نمای صفی آباد
از فیض قدوم شه دین، ثانی عباس
برخلد کند ناز، بنای صفی آباد
جایی که زبان قاصر از اوصاف بهشت است
صائب چه توان گفت صفای صفی آباد؟
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۲۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵ - در توصیف اشرف
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷ - در مدح نواب ظفرخان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.