هوش مصنوعی:
این شعر از عشق، مینوشی و ناامیدی سخن میگوید. شاعر از عطش بیپایان خود برای عشق و شراب میگوید و از بیاعتباری گلهای زندگی در برابر گذر زمان شکوه میکند. در نهایت، با اشاره به سیب ذقن (نماد جوانی و زیبایی)، جای خالی شراب را یادآور میشود که میتواند نماد فقدان یا حسرت باشد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه، ناامیدی و اشاره به مصرف شراب است که برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است نامناسب یا نامفهوم باشد. همچنین، درک برخی از استعارههای شعر نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۳۴
قانع به جرعه نیست لب میگسار ما
میخانه را به آب رساند خمار ما
ای جلوه نسیم ترحم چه کوتهی است
در غنچه زنگ بست گل اعتبار ما
از نخل موم صد گل رنگین شکفت و ریخت
یک برگ سبز سر نزد از شاخسار ما
امشب که آمده است به کف سیب آن ذقن
خالی است جای شیشه می در کنار ما
میخانه را به آب رساند خمار ما
ای جلوه نسیم ترحم چه کوتهی است
در غنچه زنگ بست گل اعتبار ما
از نخل موم صد گل رنگین شکفت و ریخت
یک برگ سبز سر نزد از شاخسار ما
امشب که آمده است به کف سیب آن ذقن
خالی است جای شیشه می در کنار ما
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.