۲۱۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۲۷

ز عشق بی مژه تر نمی توان بودن
بهار بی می و ساغر نمی توان بودن

نگه از چشم کبود تو چه خوش می آید
یوسف از نیل به این آب نیاید بیرون

در چنین فصل بهاری که گل از سنگ دمید
زاهد از گوشه محراب نیاید بیرون

نیست از ورطه افلاک خلاصی ممکن
به شنا موج ز گرداب نیاید بیرون
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.