۶۴۳ بار خوانده شده

شرح جلوه

دیده‏ای نیست نبیند رخ زیبای تو را
نیست گوشی که همی‏نشنود آوای تو را

هیچ دستی نشود جز بر خوان تو دراز
کس نجوید به جهان جز اثر پای تو را

رهرو عشقم و از خرقه و مسند بیزار
به دو عالم ندهم روی دل آرای تو را

قامت سرو قدان را به پشیزی نخرد
آنکه در خواب ببیند قد رعنای تو را

به کجا روی نماید که تواش قبله نه‏ای؟
آنکه جوید به حرم، منزل و ماوای تو را

همه جا منزل عشق است؛ که یارم همه جاست
کور دل آنکه نیابد به جهان، جای تو را

با که گویم که ندیده است و نبیند به جهان
جز خم ابرو و جز زلف چلیپای تو را

دکه علم و خرد بست، درِ عشق گشود
آنکه می‏داشت به سر علّت سودای تو را

بشکنم این قلم و پاره کنم این دفتر
نتوان شرح کنم جلوه والای تو را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:جان جهان
گوهر بعدی:دریای جمال
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.