هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر عشق عمیق و بیپایان به معشوق است که در آن شاعر از رهروان عشق میپرسد که به کجا میروند، در حالی که معشوق در همه جا حاضر است. او تأکید میکند که تنها از دست دوست ساغر میگیرند و تنها او را میشناسند. عشق به معشوق باعث شادی و سرور میشود، در حالی که دوری از او رنج و زاری به همراه دارد. شاعر از نور روی معشوق و تأثیر آن بر طبیعت سخن میگوید و در پایان از معشوق میخواهد که حجاب را بردارد تا بتواند روی زیبای او را ببیند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
روی یار
این رهروان عشق، کجا میروند زار؟
ره را کناره نیست، چرا می نهند بار؟
هر جا روند، جز سر کوی نگار نیست
هر جا نهند بار، همانجا بود نگار
ساغر نمیستانند از غیر دست دوست
ساقی نمیشناسند از غیر آن دیار
در عشق روی اوست، همه شادی و سرور
در هجر وصل اوست، همه زاری و نزار
از نور روی اوست، گلستان شود چمن
در یاد سرو قامت او، بشکفد بهار
ما را نصیب روی تو، با این حجاب نیست
بردار این حجاب از آن روی گلعذار
ره را کناره نیست، چرا می نهند بار؟
هر جا روند، جز سر کوی نگار نیست
هر جا نهند بار، همانجا بود نگار
ساغر نمیستانند از غیر دست دوست
ساقی نمیشناسند از غیر آن دیار
در عشق روی اوست، همه شادی و سرور
در هجر وصل اوست، همه زاری و نزار
از نور روی اوست، گلستان شود چمن
در یاد سرو قامت او، بشکفد بهار
ما را نصیب روی تو، با این حجاب نیست
بردار این حجاب از آن روی گلعذار
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:دیار قدس
گوهر بعدی:با که گویم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.