هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از غمهای عاشقانه و دیوانگیهای خود سخن میگوید و تنها یار و دلدار را محرم اسرار خود میداند. او از فصل بهار و گشایش درِ میخانه یاد میکند و خواهان باده و یاد ساقی است. همچنین، از عشق و هجران میگوید و از صنم بادهفروش درخواست کمک میکند. شعر با اشاره به روز میلاد عاشق یار و حالتی که از دیدار رخسار معشوق به مستان دست میدهد، پایان مییابد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و عرفانی است و اشاراتی به شراب و میخانه دارد که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال نامناسب باشد. همچنین، درک برخی از مفاهیم عمیق عرفانی و شاعرانه ممکن است برای سنین پایینتر دشوار باشد.
با که گویم
با که گویم غم دیوانگی خود، جز یار؟
از که جویم ره میخانه، به غیر از دلدار؟
سرّ عشق است که جز دوست نداند دیگر
مینگنجد غم هجران وی، اندر گفتار
نو بهار است، درِ میکده را بگشایید
نتوان بست در میکده در فصل بهار
باده آرید در این فصل، به یاد ساقی
نسزد رفت به گلزار بدین حال خمار
خَم زلفی بگشا، ای صنم باده فروش
حاجت این دل غمگین به سر زلف برآر
روز میلادِ مهین عاشق یار است، امروز
مددی کن، سر خُم را بگشا بر ابرار
حالتی رفت ز دیدار رُخش بر مستان
مینگویم به کسی، جز صنم باده گسار
از که جویم ره میخانه، به غیر از دلدار؟
سرّ عشق است که جز دوست نداند دیگر
مینگنجد غم هجران وی، اندر گفتار
نو بهار است، درِ میکده را بگشایید
نتوان بست در میکده در فصل بهار
باده آرید در این فصل، به یاد ساقی
نسزد رفت به گلزار بدین حال خمار
خَم زلفی بگشا، ای صنم باده فروش
حاجت این دل غمگین به سر زلف برآر
روز میلادِ مهین عاشق یار است، امروز
مددی کن، سر خُم را بگشا بر ابرار
حالتی رفت ز دیدار رُخش بر مستان
مینگویم به کسی، جز صنم باده گسار
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:روی یار
گوهر بعدی:باده هوشیاری
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.