۴۳۸ بار خوانده شده

باده هوشیاری

برگیر جام و جامه زهد و ریا درآر
محراب را به شیخ ریاکار واگذار

با پیر میکده، خبر حال ما بگو
با ساغری، برون کند از جان ما خمار

کشکول فقر شد سبب افتخار ما
ای یار دلفریب، بیفزای افتخار

ما ریزه خوار صحبت رند قلندریم
با غمزه‏ای نواز، دل پیر جیره خوار

از زهر جان‏گداز رقیبم سخن مگوی
دانی چه‏ها کشیدم از این مار خالدار؟

بوس و کنار یار، به جانم حیات داد
در هجر او، نه بوس نصیب است و نی کنار

هشدار ده به پیر خرابات، از غمم
ساقی، ز جام باده مرا کرد هوشیار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:با که گویم
گوهر بعدی:خُم می
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.