هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر عاشقانه، عمیقاً به معشوق خود ابراز علاقه میکند و آرزو میکند که همیشه در کنار او باشد، حتی به قیمت فدا کردن جان خود. او از عشق بیپایان، فداکاری و محو شدن در وجود معشوق سخن میگوید و از مفاهیمی مانند مستی، پروانه و شمع، و یوسف و یعقوب برای بیان احساساتش استفاده میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.
محفل رندان
آید آن روز که خاک سر کویش باشم
ترک جان کرده و آشفته رویَش باشم
ساغر روحفزا از کف لطفش گیرم
غافل از هر دو جهان، بسته مویش باشم
سر نهم بر قدمش، بوسه زنان تا دم مرگ
مست تا صبح قیامت ز سبویش باشم
همچو پروانه بسوزم برِ شمعش، همه عمر
محو چون میزده در روی نکویش باشم
رسد آن روز که در محفل رندان، سرمست
راز دار همه اسرار مگویش باشم
یوسفم، گر نزند بر سر بالینم سر
همچو یعقوب، دل آشفته بویش باشم
ترک جان کرده و آشفته رویَش باشم
ساغر روحفزا از کف لطفش گیرم
غافل از هر دو جهان، بسته مویش باشم
سر نهم بر قدمش، بوسه زنان تا دم مرگ
مست تا صبح قیامت ز سبویش باشم
همچو پروانه بسوزم برِ شمعش، همه عمر
محو چون میزده در روی نکویش باشم
رسد آن روز که در محفل رندان، سرمست
راز دار همه اسرار مگویش باشم
یوسفم، گر نزند بر سر بالینم سر
همچو یعقوب، دل آشفته بویش باشم
۱۴۳۶
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بهار جان
گوهر بعدی:انتظار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.