هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر عشق عمیق و رنجهای ناشی از آن است. شاعر از مدعیان و بیخبران دوری میکند و خود را در آتش عشق و مسلخ عشاق مییابد. او در میکده و بتکده، همعهد با مستان و بتزدههاست و در حلقهٔ عاشقان چون گل سرخ میدرخشد. همچنین، او خود را در جرگهٔ زالوصفتان و آشفتهدلان مییابد و در میان صاحبنظران سرد و بیتفاوت است. شاعر با صوفی و درویش و قلندر در ستیز است و با میزدگان و گمشدگان همراه میشود. او حال دل خود را با کسی در میان نمیگذارد و خود را از خانهبهدوشان و صاحبان درد میداند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با اشارات به مستی و بتپرستی، ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده یا نامناسب باشد. درک این شعر نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد.
صاحب درد
ما زاده عشقیم و فزاینده دردیم
با مدّعیِ عاکفِ مسجد، به نبردیم
با مدعیان، در طلبش عهد نبستیم
با بیخبران، سازش بیهوده نکردیم
در آتش عشق تو، خلیلانه خزیدیم
در مسلخ عشاق تو، فرزانه و فردیم
در میکده با میزدگان، بیهش و مستیم
در بتکده با بت زده، همعهد چو مردیم
در حلقه خود باختگان، چون گل سرخیم
در جرگه زالوصفتان، با رخِ زردیم
در زمره آشفته دلان، زار و نزاریم
در حوزه صاحبنظران، چون یخ سردیم
با صوفی و درویش و قلندر به ستیزیم
با می زدگان، گمشدگان، بادیه گردیم
با کس ننماییم بیان، حال دل خویش
ما خانه به دوشان، همگی صاحب دردیم
با مدّعیِ عاکفِ مسجد، به نبردیم
با مدعیان، در طلبش عهد نبستیم
با بیخبران، سازش بیهوده نکردیم
در آتش عشق تو، خلیلانه خزیدیم
در مسلخ عشاق تو، فرزانه و فردیم
در میکده با میزدگان، بیهش و مستیم
در بتکده با بت زده، همعهد چو مردیم
در حلقه خود باختگان، چون گل سرخیم
در جرگه زالوصفتان، با رخِ زردیم
در زمره آشفته دلان، زار و نزاریم
در حوزه صاحبنظران، چون یخ سردیم
با صوفی و درویش و قلندر به ستیزیم
با می زدگان، گمشدگان، بادیه گردیم
با کس ننماییم بیان، حال دل خویش
ما خانه به دوشان، همگی صاحب دردیم
۱۱۲۲
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:جام جان
گوهر بعدی:کعبه دل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.