۳۹۴ بار خوانده شده

بت یکدانه

خرّم آن روز که ما عاکف میخانه شویم
از کف عقل، برون جسته و دیوانه شویم

بشکنیم آینه فلسفه و عرفان را
از صنمخانه این قافله، بیگانه شویم

فارغ از خانقه و مدرسه و دیر شده
پشت پایی زده بر هستی و فرزانه شویم

هجرت از خویش نموده، سوی دلدار رویم
واله شمع رُخش گشته و پروانه شویم

از همه قید بریده، ز همه دانه رها
تا مگر بسته دام بت یکدانه شویم

مستی عقل ز سر برده و آییم به خویش
تا بهوش از قدح باده مستانه شویم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:وادی ایمن
گوهر بعدی:میِ چاره‌ساز
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.