هوش مصنوعی: این شعر از مولانا دربارهٔ سفر روحانی و عشق الهی است. شاعر تأکید می‌کند که برای رسیدن به معشوق حقیقی (خدا یا جانان)، باید از خود و جهان مادی گذشت، رنج کشید و در راه عشق فنا شد. تصاویری مانند گیسوی معشوق، خال لبش، و چشم مستش نمادهایی از جذابیت و وسوسه‌های این راه هستند. نتیجهٔ نهایی این سفر، رسیدن به «نیستی» و فنا در عشق است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیدهٔ این شعر برای درک و ارتباط، نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، برخی تصاویر (مانند «پای چوگان شدن» یا «بریان شدن») ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا شدید باشند.

محراب اندیشه

باید از آفاق و انفس بگذری تا جان شوی
و آنگه از جان بگذری تا در خور جانان شوی

طُرّه گیسوی او، در کف نیاید رایگان
باید اندر این طریقت، پای و سر چوگان شوی

کی توانی خواند در محراب ابرویش نماز؟
قرنها باید در این اندیشه، سرگردان شوی

در ره خال لبش، لبریز باید جام درد
رنج را افزون کنی، نی در پی درمان، شوی

در هوای چشم مستش، در صف مستان شهر
پای کوبی، دست افشانی و هم‏پیمان شوی

این ره عشق است و اندر نیستی حاصل شود
بایدت از شوق، پروانه شوی؛ بریان شوی
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:محرم دل
گوهر بعدی:غمزه دوست
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.