۳۰۲ بار خوانده شده

غزل شماره ۲۹

جلوه گر در پرده آمد آفتاب
از تعین بر رخ افکنده نقاب

تا نسوزند از فروغ روی او
رفته از مهر آن مهم زیر سحاب

نی غلط گفتم نقاب و پرده چیست
بی حجابی آمده او را حجاب

شاهدان در پرده مستورند لیک
ماه من بی پرده باشد در نقاب

دیدم اندر بزم میخواران شدی
هم تو ساقی هم ساغر هم شراب

قصهٔ ما قصهٔ آبست و حوت
ای تو آب و جمله عالم سراب

تابی از آن مهر عالمتاب کو
تا فسرده دل شود فانی در آب

مصدر و تعریف و اصل و فرع تو
هم تکلم از تو هم با تو خطاب

از شراب بیخودی ساقی بده
یک دو ساغر تا شوم مست و خراب

گویم از اسرار هر ناگفتنی
پیش زاهد گر خطا و گر ثواب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۲۸
گوهر بعدی:غزل شماره ۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.