هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساس نادیده گرفته شدن، بی‌وفایی و تنهایی خود می‌گوید. او از این که جایگاهش را به دیگری داده‌اند گلایه دارد و بیان می‌کند که با وجود وفاداری‌اش، مورد لطف قرار نگرفته است. همچنین، به نبود یار و همراهی در زندگی اشاره می‌کند و از این که اسرارش را کسی درک نکرده، اظهار ناراحتی می‌نماید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و مفاهیمی مانند بی‌وفایی، تنهایی و ناامیدی است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های ادبی و زبان شعری کلاسیک، فهم آن را برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز می‌کند.

غزل شماره ۷۵

گر راندیم ز بزم و شدی همنشین غیر
بر من گذشت لیک طریق وفا نبود

گلچین بباغ اندر و بلبل برون در
خود رسم تازه ایست نخست این بنا نبود

ما آشیان بگوشهٔ بامت گرفتهایم
رحمی که ظلم صید حرم را روا نبود

کی یار هست چون من رند گدای را
در درگهی که راه نسیم صبا نبود

عمریست خاکسار به راهش فتادهایم
او را ز ناز گوشهٔ چشمی بما نبود

اسرار کام هیچکسی یار ما نداد
منصور وار تا که بدار فنا نبود
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره ۷۴
گوهر بعدی:غزل شماره ۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.