هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از زبان عاشقی است که از خداوند میخواهد قلبش را از غم و درد پر کند، محبت و عشق الهی را در وجودش جاری سازد، و او را چنان مست شهود کند که از خود بیخود شود. شاعر آرزو میکند که کلید گنج معنی به او داده شود و زبانش از حقیقت شکر بار گردد. او میخواهد چنان غرق عشق الهی شود که جز خدا را نبیند و هر آنچه غیر اوست را نادیده بگیرد. در نهایت، شاعر اعتراف میکند که جمال خداوند چنان تابناک است که خودْ حجاب ذات او شده است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از اصطلاحات خاص عرفانی در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات عرفانی و فلسفهی اسلامی دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد امکانپذیر است.
مناجات
خداوندا دلم لبریز غم کن
درون درد پروردی کرم کن
پر از نوش محبت کن ایاغم
ز جام عاشقی تر کن دماغم
ز صهبای شهودم کن چنان مست
که نشناسم سر از پا پای از دست
کلید گنج معنی کن بیانم
شکر بار از حقیقت کن زبانم
چنان سرگرم عشق خود بسازم
که نرد عشق جز با تو نبازم
سر از عشق تهی در گور بادا
هر آنکه جز تو بیند کوربادا
غلط گفتم جز او کی در میان بود
کجا از غیر او نام و نشان بود
چگویم از جمال آفتابش
که عین بی حجابی شد حجابش
درون درد پروردی کرم کن
پر از نوش محبت کن ایاغم
ز جام عاشقی تر کن دماغم
ز صهبای شهودم کن چنان مست
که نشناسم سر از پا پای از دست
کلید گنج معنی کن بیانم
شکر بار از حقیقت کن زبانم
چنان سرگرم عشق خود بسازم
که نرد عشق جز با تو نبازم
سر از عشق تهی در گور بادا
هر آنکه جز تو بیند کوربادا
غلط گفتم جز او کی در میان بود
کجا از غیر او نام و نشان بود
چگویم از جمال آفتابش
که عین بی حجابی شد حجابش
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:ساقینامه
گوهر بعدی:و له فی عدم وصول المکاتب فی بعض الاسفار عن بعض الاقارب
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.