هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق نافرجام و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از معشوقی بدخو و جفاکار می‌نالد که با وجود زیبایی، باعث آزار و اذیت او شده است. شاعر از سوختن دل، دوری از معشوق و تأثیرات غم بر زندگی خود می‌گوید و از باد صبا می‌خواهد که بوی دل سوخته‌اش را به معشوق برساند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و غمگین است که درک آن‌ها به بلوغ عاطفی و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'سوختن دل' و 'جفا' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۲۵

ای شده ماه نما دیده بدخوی مرا
دیده ای هیچگه آن ماه جفا جوی مرا

نتواند که کسی را نکشد با آن روی
واگذارید به من آن بت بدخوی مرا

اره گر از پی آن روی نهندم بر سر
شانه ای دانم کاو راست کند موی مرا

گفتم این سر به یکی ضربت چوگان بنواز
گفت خواهی که تو معزول کنی گوی مرا

ترسم از بوی دل سوخته ناخوش گردد
می رسانی به وی، ای باد صبا بوی مرا

شد ز من سوخته خلقی و ز دود دل من
آتشی گیرد هر روز سر کوی مرا

گفتی افتاده به مان بردر من، چون خیزم؟
خاک ناخورده هنوز این سر و پهلوی مرا

بسکه گرید ز غمت روی به زانو خسرو
بیم زنگار شد آیینه زانوی مرا
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.