۳۵۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۶

وه که سوز درونم خبری نیست ترا
در غمت مردم و با من نظری نیست ترا

بر سر کوی تو فریاد که از راه وفا
خاک ره گشتم و بر من گذری نیست ترا

دارم آن سر که سرم در سر و کار تو شود
با من دلشده هر چند سری نیست ترا

دیگران گر چه دم از مهر و وفای تو زنند
به وفای تو که چون من دگری نیست ترا

خسروا، ناله و فریاد به جایی نرسد
یارب، این گریه خونین اثری نیست ترا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.