هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به مفاهیمی مانند عشق، مستی معنوی، رهایی از تعلقات دنیوی، و انتقاد از ریاکاری صوفیان می‌پردازد. شاعر از زبان یک عاشق مست و رند سخن می‌گوید که عشق را بر همه چیز ترجیح می‌دهد و از قید و بندهای دنیوی و ریاکاری‌های اجتماعی می‌گریزد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند مستی و تیغ ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب یا گمراه‌کننده باشد.

شمارهٔ ۳۸

نوشین لبی که لعلش نو کرد جام جم را
هست از پیش خرابی درویش و محتشم را

من خاک پای مستی کانجا که ریخت جرعه
لغزید پای رندان صد صاحب کرم را

گر در شراب عشقم از تیغ می زنی حد
ای مست محتسب کش، حدیست این ستم را

گفتی که غم همی خور، من خود خورم و لیکن
ای گنج شادمانی، اندازه ایست غم را

صوفی که لقمه جوید مشنو حدیث عشقش
کز دل نصیب نبود درمانده شکم را

از حاجی بیابان پرسید ذوق زمزم
چه آگهی زکعبه پرنده حرم را

هست آرزوی جانان کز خلق رو بتابم
من اختیار کردم خلوتگه عدم را

چون کشتی است باری ور هست بیش ور کم
تسلیم کرد خسرو، بگذار بیش و کم را
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.