هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد عشق و فراق می‌نالد و از اشک‌هایش که به سرعت جاری می‌شوند و قلب ذوب‌شده‌اش سخن می‌گوید. او خود را اسیر عشق می‌داند و از دردی می‌گوید که هیچ درمانی ندارد. شاعر به زیبایی معشوق اشاره می‌کند و از عشق و هوایی که در قلبش جریان دارد سخن می‌گوید. او همچنین از تنهایی و غربت در بیابان‌های عشق می‌نالد و به مسلمان بودن خود در سرزمین کفر اشاره می‌کند. در نهایت، شاعر از حال و روز خود می‌پرسد و از دست دادن‌هایش اظهار تأسف می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۵۴

الا دمعی سارعت والهوا
وقد ذاب قلبی هو والنوا

اسیرست ازان میر خوبان دلم
به دردی که هرگز ندیدم دوا

اذا اشرق الشمش من صدغه
فنعم الهوا فی جناتی هوا

دلم خون شد و ناید ار باروت
بر این ماجرا چشمم اینک گوا

ولی الموالی علی حبه
و لکنه فی بوادی لوا

بتا نا مسلمانیی می کنی
که در کافرستان نباشد روا

و قد و قدالبین نیرانه
ترقی دخانی بجوالهوا

بماندم من اندر چنین حالتی
نگفتی که حالت چه شد، خسروا
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.