هوش مصنوعی: متن بالا بیانگر درد و رنج عاشقانه است که در آن شاعر از بی‌توجهی معشوق و رنج‌های عشق شکایت می‌کند. او از سوختن در آتش عشق و بی‌خبری معشوق از این رنج‌ها می‌گوید و در نهایت، وجودش را به خاکستری تشبیه می‌کند که از آتش عشق باقی مانده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی و فکری دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۵۵

بگذشت و نظر نکرد ما را
بگذاشت ز صبر فرد ما را

با این همه شاید ار بگوید
پروانه چو شمع سرد ما را!

ما بی خبر از نظاره بودیم
جان رفت و خبر نکرد ما را

گر دیده به خاک در نریزد
از دور بس است گرد ما را

ای بی خبران که پند گویید
بهر دل یاوه گرد ما را

دانند که نی به اختیار است
چشم تر و روی زرد ما را

صد شربت عافیت شما را
یک چاشنیی ز درد ما را

خاکستری از وجود ما ماند
بس کاتش عشق خورد ما را

هر چند بسوخت خسرو از شوق
این شعله مباد سرد ما را
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.