هوش مصنوعی: شاعر در این متن به یاد شب‌های گذشته می‌افتد که در کنار معشوق سپری کرده و از شادی و مستی آن‌ها یاد می‌کند. اکنون شب‌ها برای او تاریک و غمگین است و تنهایی را زیر دیوارها تحمل می‌کند. او از معشوق می‌خواهد که بازگردد تا عاشقان دوباره جان بگیرند. شاعر با وجود رنج‌های عاشقانه، از زیبایی معشوق و خنده‌هایش یاد می‌کند و می‌پذیرد که چنین رنج‌هایی جزئی از عشق به خوبرویان است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره‌هایی به مستی و رنج عشق وجود دارد که درک آن‌ها به بلوغ عاطفی نیاز دارد.

شمارهٔ ۶۹

بسی شب با مهی بودم کجا شد آن همه شبها
کنون هم هست شب، لیکن سیاه از دود یاربها

خوش آن شبهاکه پیشش بودمی گه مست و گه سرخوش
جهانم می شود تاریک چون یاد آرم آن شبها

همی کردم حدیث ابرو و مژگان او هر دم
چو طفلان سوره نون والقلم خوانان به مکتبها

چه باشد گر شبی پرسد که در شبهای تنهایی
غریبی زیر دیوارش چگونه می کند شبها

بیا، ای جان هر قالب که تا زنده شوند از سر
به کویت عاشقان کز جان تهی کردند قالبها

اگر چه دل بدزدیدی و جان، اینک نگر حالم
چه نیکو آمد آن خنده، درین دیده ازان لبها

مرنج از بهر جان، خسرو، اگر چه می کشد یارت
که باشد خوبرویان را بسی زین گونه مذهبها
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.