هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق عمیق و سوزناک سخن می‌گوید که جان و روان شاعر را تسخیر کرده است. شاعر از عشق به معشوق و درد فراق می‌نالد و از تأثیر عمیق این عشق بر وجود خود سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به مفهوم مرگ و خواب دارد و از غم و سودایی می‌گوید که بر او چیره شده است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه و همچنین اشاره به مرگ و غم‌های وجودی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد یا نیاز به تجربه و بلوغ فکری بیشتری داشته باشد.

شمارهٔ ۸۰

عشق از پی جان گرفت ما را
خلقی به زبان گرفت ما را

خرسند به عافیت نبودیم
اینک حق آن گرفت ما را

سرو قد او به ناز و فتنه
هر لحظه روان گرفت ما را

ای دیده، چه ریزی از برون آب؟
کاین شعله به جان گرفت ما را

همچون کایینه گیرد آتش
عشق تو چنان گرفت ما را

ای خواب، برو که باز امشب
سودای فلان گرفت ما را

گویند که مرگ طرفه خوابی ست
این خواب گران گرفت ما را

ترسم که برون برد ز عالم
این غم که عنان گرفت ما را

خندید بر اهل درد خسرو
درد دل شان گرفت ما را
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.