هوش مصنوعی:
شاعر در این غزل از عشق و دلبستگی شدید به معشوق سخن میگوید. او از زلف معشوق، دل سنگین او، غمهای ناشی از این عشق، و آرزوی وصال با معشوق میسراید. شاعر از دردهای عشق و ناکامیهای خود شکایت میکند، اما در عین حال، زیباییهای معشوق را ستایش مینماید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به درک ادبی بالاتری نیاز دارند.
شمارهٔ ۹۰
دیوانه کرد زلف تو در یک نظر مرا
فریاد ازان دو سلسله مشک تر مرا
سنگین دل تو سخت تر از سنگ مرمر است
کوه غم است بر دل ازان سنگ، مر مرا
دی غمزه تو کرد اشارت به سوی لب
تا بوسه ای دهد ز شکر خوبتر مرا
رویت گل و لبت شکر و این عجب که نیست
جز درد سر به حاصل ازان گل شکر مرا
گفتم لب ترا که مرا عشوه ای بده
از خود نداد عشوه کسی را مگر مرا
چون من ترا درون دل خویش داشتم
آخر چه دشنه داشته ای در جگر مرا
با خسروت شمار وصال است هر شبی
یک شب هم از طفیلی خسرو شمر مرا
فریاد ازان دو سلسله مشک تر مرا
سنگین دل تو سخت تر از سنگ مرمر است
کوه غم است بر دل ازان سنگ، مر مرا
دی غمزه تو کرد اشارت به سوی لب
تا بوسه ای دهد ز شکر خوبتر مرا
رویت گل و لبت شکر و این عجب که نیست
جز درد سر به حاصل ازان گل شکر مرا
گفتم لب ترا که مرا عشوه ای بده
از خود نداد عشوه کسی را مگر مرا
چون من ترا درون دل خویش داشتم
آخر چه دشنه داشته ای در جگر مرا
با خسروت شمار وصال است هر شبی
یک شب هم از طفیلی خسرو شمر مرا
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.