هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، به بیان احساسات شاعر نسبت به معشوق می‌پردازد. شاعر از جمال و کرشمه‌های معشوق سخن می‌گوید و از درد دل تنگ و غم عشق شکایت می‌کند. او از تأثیرات شگفت‌انگیز معشوق بر خود می‌گوید و اینکه چگونه وجود معشوق، زندگی او را تحت تأثیر قرار داده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۹۱

که ره نمود ندانم قبای تنگ ترا
که در کشید به بر سرو لاله رنگ ترا

چنین که چشم ترا خواب بسته می دارد
که باز دارد ازین خواب چشم شنگ ترا

نمی گذارد دنبال چشم تو سرمه
قوی به گوشه نهاده ست نام و ننگ ترا

خدنگ غمزه ازان دیده می کند روشن
کنون که دیده سپر ساختم خدنگ ترا

چه گویمت که دل تنگ تو کرا ماند
اگر تو خورده نگیری دهان تنگ ترا

کرشمه های تو از بس که هست نازآمیز
نه آشتی تو داند کسی، نه جنگ ترا

دل قویست مرا در غم و عجب سنگی
که طاقت آرد زخم دل چو سنگ ترا

ز من به پاسخ شیرین و تلخ جان می بر
که در من است اثر شکر و شرنگ ترا

به بوسه عذر چه گویی، تنم مگر چوبی ست
که راهوار کند چوب پای لنگ ترا

دو چشم خسرو ازین پس خیال آن خط سبز
کزین دو آینه نتوان زدود زنگ ترا
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.