هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه از درد فراق و عشق سخن میگوید. شاعر از جذبههای معشوق و تأثیر عمیق او بر جان خود مینالد و فراق را به تشنگی در بیابان تشبیه میکند. در نهایت، او از معشوق میخواهد که یا به او رحم کند یا کاملاً رهایش سازد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به درد و رنج نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۰۱
ای از مژه تو رخنه در جانها
وی درد تو کیمیای درمانها
بادی که ز کوی تو همی آید
می جنبد و می برد ز ما جانها
تو جیب گشاده در خرامیدن
دست همه خلق در گریبانها
آن زیستنی که داشتی با من
میرم اگر آیدم به دل زانها
جز مهرگیا ز خاک برناید
جایی که زنم ز دیده بارانها
در بادیه فراق جان دادم
چون تشنه که مرد در بیابانها
خون ریز ز خسرو، ار میی ندهی
این کن، اگر نمی کنی آنها
وی درد تو کیمیای درمانها
بادی که ز کوی تو همی آید
می جنبد و می برد ز ما جانها
تو جیب گشاده در خرامیدن
دست همه خلق در گریبانها
آن زیستنی که داشتی با من
میرم اگر آیدم به دل زانها
جز مهرگیا ز خاک برناید
جایی که زنم ز دیده بارانها
در بادیه فراق جان دادم
چون تشنه که مرد در بیابانها
خون ریز ز خسرو، ار میی ندهی
این کن، اگر نمی کنی آنها
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.