هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از انتظار و اشتیاق به دیدار یار غمگسار و امیدوار کننده خود میگوید. او از رنج انتظار، فراق و دلتنگی برای معشوق سخن میگوید و آرزو میکند که روزی بتواند غمهای خود را با دیدار یار تسکین دهد. شاعر از توصیف حالات عاشقانه، مستی و بیقراری دل خود نیز یاد میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۰۲
باشد آن روزی که بینم غمگسار خویش را
شادمان یابم دل امیدوار خویش را
شد دو چشمم ز انتظارش چار در راه امید
چار جانب وقف کردم هر چهار خویش را
شاید ار بر خاک خسپم همچو گل پر خون کنار
کز چنان سروی تهی کردم کنار خویش را
خاک می بیزم به دامان، چون کنم گم کرده ام
در میان خاک در آبدار خویش را
مست گشتی چون ترا پیمانه پر داده ست دوست
خیز و بستان ساغر و بشکن خمار خویش را
می نپرسد، گر غباری دارد آن خاکی ز من
تا به آب دیده بنشانم غبار خویش را
دل که از جعد تو بدخو شد نمی گیرد قرار
ساعتی بفرست جعد همچو مار خویش را
شادمان یابم دل امیدوار خویش را
شد دو چشمم ز انتظارش چار در راه امید
چار جانب وقف کردم هر چهار خویش را
شاید ار بر خاک خسپم همچو گل پر خون کنار
کز چنان سروی تهی کردم کنار خویش را
خاک می بیزم به دامان، چون کنم گم کرده ام
در میان خاک در آبدار خویش را
مست گشتی چون ترا پیمانه پر داده ست دوست
خیز و بستان ساغر و بشکن خمار خویش را
می نپرسد، گر غباری دارد آن خاکی ز من
تا به آب دیده بنشانم غبار خویش را
دل که از جعد تو بدخو شد نمی گیرد قرار
ساعتی بفرست جعد همچو مار خویش را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.