۲۹۴ بار خوانده شده

غزل شماره 9

گردون چو زد لوای ولایت به بام ما
سامان گرفت شرع پیمبر به نام ما

در نعت این بس است که روح‌الامین پاک
آرد سلام بارو رساند پیام ما

ای خواجه بندگی به مقامی رسانده‌ایم
کافسر رباید از سر شاهان غلام ما

ما را دوام عمر نه از دور انجم است
باشد دوام دور فلک از دوام ما

دردا که بی حضور می و دور جام رفت
سی سال روزگار همه صبح و شام ما

ساقی چو یک اشاره شد از پیر می‌فروش
لبریز ساخت از می توحید، جام ما

ما را که لعل یار به کام است و می به دور
دور سپهر گو که نگردد به کام ما

در آستان میکده ما را کنید خاک
شاید که بوی باده رسد بر مشام ما

وحدت رموز مستی و اسرار عاشقی
یکسر توان شناخت ز طرز کلام ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره 8
گوهر بعدی:غزل شماره 10
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.