هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر درد فراق و اشتیاق به وصال معشوق است. شاعر از شب‌های طولانی و سحرهای عاشقانه می‌گوید، از فداکاری‌هایش در راه عشق و از دست دادن همه چیز برای رسیدن به معشوق. او از ندامت عاشقان و بی‌خبری از خود در مستی عشق سخن می‌گوید و در نهایت، به وحدت و یگانگی با معشوق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عرفانی و عاشقانه عمیق است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مستی عشق و فنا در معشوق نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شماره 54

یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
می‌کند زین دو یکی در دل جانان اثری

خرم آن روز که از این قفس تن برهم
به هوای سر کویت بزنم بال و پری

در هوای تو به بی پا و سری شهره شدم
یافتم در سر کوی تو عجب پا و سری

آنچه خود داشتم اندر سر سوادی تو رفت
حالیا بر سر راهت منم و چشم تری

سال‌ها حلقه زدم بر در میخانه عشق
تا به روی دلم از غیب گشودند دری

هرکه در مزرع دل تخم محبت نفشاند
جز ندامت نبود عاقبت او را ثمری

خبر اهل خرابات مپرسید از من
زان که امروز من از خویش ندارم خبری

از همه چیز گذشتم که ببینم رخ دوست
وحدت آن روز که کردم سر گویش گذری
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شماره 53
گوهر بعدی:غزل شماره 55
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.