هوش مصنوعی: این شعر از حسرت و غم عشق و فراق می‌گوید. شاعر از درد دوری یار و رنج‌های عشق شکایت می‌کند و زندگی بدون معشوق را بی‌معنا می‌داند. او از خاطرات گذشته و رنج‌های حال می‌نالد و در نهایت، ترس از نابودی در راه عشق را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و فراق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۳۱

بیچاره کسی کو به غم خوش پسران زیست
کز دیده و دل در پی ایشان نگران زیست

گر یافت کسی از لب بی خط اثر ذوق
تا زیست در اندیشه ساده شکران زیست

همچون کمر زر همه با کوفتگی ساخت
آن یار که بر پشته زرین کمران زیست

چون یار از آن دگران شد، بکش ای هجر
زیرا نتوانیم به جان دگران زیست

چون غم کشدم زان لب و زان روی کنم یاد
تا چند توان بر صفت حیله گران زیست

اندر روش زنده دلان، زنده کسی نیست
جز کشته خوبان که در آن مرده آن زیست

ترسم که بمیرد به ته کفش ملامت
خسرو که به دنباله شیرین پسران زیست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.