هوش مصنوعی: این شعر از مولانا بیانگر احساسات عمیق عرفانی و عاشقانه است. شاعر از جدایی از خود حقیقی و وابستگی به معشوق الهی سخن می‌گوید. او از درد عشق و فراق می‌نالد و خود را در برابر معشوق فانی می‌داند. همچنین، اشاره‌ای به پذیرش هرگونه رنج و سختی در راه عشق دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات عرفانی و اصطلاحات خاص آن دارد.

شمارهٔ ۱۴۱

دل کازاد باشد آن من نیست
کسی کوشاد باشد جان من نیست

گدایان جان نهندش، لیک این سهل
خراج دولت سلطان من نیست

خوش آن شوخی که تیرم زد، پس آن گه
کشید و گفت کاین پیکان من نیست

کدامین منت است از سوز شوقش
که بر جان و دل بریان من نیست

ز غم هم پیش غم نالم که شبها
جز از کس مونس زندان من نیست

بکش هر سان که خواهی چون منی را
که زان تست خسرو، زان من نیست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.