هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره ناامیدی، عشق ناکام و از دست دادن صبر و طاقت است. شاعر از بی‌قراری، نبود جایگاه مناسب و بی‌توجهی معشوق شکایت می‌کند و احساس می‌کند که دیگر توان و انگیزه‌ای برای ادامه ندارد. او از دل‌سپردگی به عشق و از دست دادن خرد می‌گوید و در نهایت به پذیرش مرگ و پایان یافتن زمان درمان اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی مانند ناامیدی، عشق ناکام و اندوه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. درک این مفاهیم نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه زندگی دارد.

شمارهٔ ۱۴۸

مجو صبرم که جای آن نمانده ست
مران از در که پای آن نمانده ست

مبین در سجده های زرقم، ای بت
که این طاعت سزای آن نمانده ست

ببوسم پای بت را وان نیرزد
که در سینه صفای آن نمانده ست

دلی دارم که مانده ست از پی عشق
خرد جویی، برای آن نمانده ست

دلا، بگذار جان بدهم در این کوی
که هنگام دوای آن نمانده ست

خموش، ای پندگو، چون من نماندم
ز من بگذر که جای آن نمانده ست

کسان در باغ و من در گوشه غم
که خسرو را هوای آن نمانده ست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.