۲۵۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۹

نگارا، چون تو زیبا کس ندیده ست
چنان رویی، نگارا، کس ندیده ست

نهان می دار از من خویشتن را
چنین خود آشکارا کس ندیده ست

بیا امروز تا سیرت ببینم
مگو فردا که فردا کس ندیده ست

تماشا می کنم در باغ رویت
وزین خوشتر تماشا کس ندیده ست

ز آب دیده پیدا گشت رازم
بدینسان آب صحرا کس ندیده ست

مرا گویی که دل بر جای خود دار
دل عشاق بر جا کس ندیده ست

ز خسرو دل که دزدیدی بده باز
مگو دیده ست کس یا کس ندیده ست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.