هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین، از درد فراق و اشتیاق به معشوق می‌گوید. شاعر از دوری معشوق رنج می‌برد و اشتیاق دیدار او را دارد. او از زیبایی‌های معشوق مانند موهای مشکین و لب‌های شیرینش سخن می‌گوید و از نگاه و غمزه‌های معشوق به وجد می‌آید. با این حال، این عشق با رنج و اندوه همراه است و شاعر احساس می‌کند که معشوق پاسخگوی احساسات او نیست.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی پیچیده است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به‌کاررفته در شعر ممکن است نیاز به توضیح داشته باشند.

شمارهٔ ۱۵۷

بیا کز رفتنت جانم خرابست
دل از شور نمکدانت کبابست

درنگ آمدن، ای دوست کم کن
که عمر از بهر رفتن در شتابست

من آیم هر شبی سوی تو، لیکن
همه شب خانه من ماهتابست

سیه شد روی ما از تو که رویت
زوال روز ما را آفتابست

ندارد چشمه خورشید آبی
کز آن چشمه تو بردی هر چه آبست

نباشد هیچ بوی نافه از مشک
ولی موی تو یکسر مشک نابست

چو بر شیرین لبت از رخ چکد خوی
تمامی آب آن شربت گلابست

مرا گر یک سؤالی از لب تست
ز چشمت ده جواب ناصوابست

سخن گوید چو خسرو پیش چشمش
زبون غمزه حاضر جوابست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.