هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ناآگاهی خود نسبت به گناه و راهی که در پیش گرفته سخن می‌گوید. او از ظلم روزگار و دشمنان شکایت کرده و جهان را تاریک می‌بیند. شاعر معتقد است که مردانگی کار هر کسی نیست و تنها سواران شجاع می‌توانند سپاه را رهبری کنند. او پناهگاه خود را درگاه لطف خدا می‌داند و بیان می‌کند که حتی آه کشیدنش می‌تواند آیینه را تیره کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'ز جور روزگار و طعن دشمن' ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۶۲

ندانستم که اهلیت گناهست
ایا این ره که می پویم چه راهست

ز جور روزگار و طعن دشمن
جهان بیش جهان بینم سیاهت

نه هر مردی تواند کرد مردی
سوار شیر دل پشت سپاهست

کسان را بر در هر کس پناهی
مرا بر درگه لطفش پناهست

اگر آهی کشم درهم کشد روی
مگر آیینه را تندی ز آهست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.