هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر عشق و دلدادگی عمیق شاعر به معشوق است. شاعر با تصاویر شاعرانه و احساسی، از جمال و تأثیر معشوق بر خود می‌گوید و از درد فراق و آرزوی وصال سخن می‌راند. او حتی حاضر است برای رسیدن به معشوق، پای هر سگی را ببوسد و جان خود را فدا کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از تصاویر مانند 'پای هر سگی را بوسیدن' ممکن است برای کودکان نامناسب تلقی شود.

شمارهٔ ۱۶۸

بیا، ای دیده شهری به سویت
جهانی گم شده در جستجویت

بلا و فتنه کار افزای چشمت
جفا و کینه دست افزار خویت

که باشد آیینه آه و هزار آه
که در آغوش گیرد نقش رویت

مبادا بگسلد یک مویت، ارچه
جهان آویخت در یک تار مویت

کنم از آب دیده لب نمازی
چو پای هر سگی بوسم به کویت

بده دل گر توانی بی دلی را
که خواهد داد جان در آرزویت

نیم عاشق چو من از بیم مردن
نبینم سیر در روی نکویت

چو زنبور سیه گرد سر گل
بگردم بر سرت بیخود ز بویت

ز حیرت باز خسرو مانده بیهوش
خموشی بودی اندر گفت و گویت
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.