۲۳۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۸

یک موی ترا هزار دام است
یک روی ترا هزار نام است

زان سرو به بوستان بلند است
کز قد تو قایم المقام است

گر مه به تو ناتمام پیوست
رخسار تو، ماه من تمام است

زلف سیهت فتاده در پای
بهر دل خلق پای دام است

دانا لب تو، اگر ببوسد
فتوی ندهد که می حرام است

می بگذارد دل از تو، زیراک
تو آبی و آن سفال خام است

خسرو به تو هم عنان نخواهم
زین توسن چرخ بدلگام است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.