هوش مصنوعی: این شعر به توصیف جشن نوروز و صحنه‌های شاد و طبیعت‌گرایانه آن می‌پردازد. در آن از عناصری مانند ساقی، جام صهبا، شاهد، صحرا، گل‌ها (نرگس، لاله)، و مستی باغبان سخن به میان آمده است. شاعر با زیبایی‌های طبیعت و حالات انسان‌ها در این جشن همراه می‌شود و در نهایت به دیوانگی خسرو اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیمی مانند می‌نوشی و مستی است که برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است نامناسب باشد. همچنین، برخی از اشارات شعری نیاز به درک ادبی بالاتری دارد.

شمارهٔ ۱۸۴

روز نوروزست و ساقی جام صهبا برگرفت
هر کسی با شاهد و می راه صحرا بر گرفت

گرد ره بر چشم خود نرگس که دردش هم نکرد
خوبرویی را که پا بهر تماشا برگرفت

سرو با خوبان خرامش کرد و نی می خواست، لیک
پا نکردش پا اگر چه بیشتر پا برگرفت

هست صحرا چون کف دست و بر او لاله چو جام
خوش کف دستی که چندین جام صهبا برگرفت

نرگس اندر پیش گل، گر جام می بر سر کشید
باغبانش مست و لایعقل از آنجا برگرفت

لاله را سودای خامی بود، با صد شربت ابر
از دماغ لاله نتوانست سودا بر گرفت

در چمن رفتم که نرگس چینم از پهلوی گل
چشم نتوانستم از روهای زیبا برگرفت

کار با دیوانگی افتاد خسرو را، از آنک
سر ز می خوردن نخواهد ساقی ما برگرفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.