هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از جفاهای معشوق شکایت دارد، اما همچنان عشق و وفاداری خود را ابراز می‌کند. او حاضر است برای رسیدن به معشوق هر بهایی بپردازد، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود. در نهایت، شاعر معشوق را به یوسف زمانه تشبیه می‌کند و بیان می‌کند که حتی اگر تمام دنیا را داشته باشد، باز هم آن را در ازای معشوق می‌دهد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از ابیات اشاره به مفاهیمی مانند مرگ و فداکاری دارند که مناسب سنین بالاتر است.

شمارهٔ ۲۱۳

روزی از دست جفا آخر عنان بستانمت
داد خود دانم از این پس بر چسان بستانمت

رود اشکم گر گریبان گیردم از دست تو
دامنت گیرم گهی و انصاف جان بستانمت

عمر در کار تو شد، زین پس من و لعل لبت
یا بمیرم یا حیات جاودان بستانمت

روی بر خاک درت مالم، وگر فرمان دهی
خاک آن در هم به نرخ زعفران بستانمت

بر نمک می خواهم انگشتی زنم، لب را مدزد
هم به شرط چاشنی بویی ز جان بستانمت

ور بیفتد جان قبول و زر ندارم چون کنم
رنگ روی خود، مگر زان آستان بستانمت

یوسف عهدی، اگر خسرو بود قیمت گرت
ور دهم ملک دو عالم رایگان بستانمت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.