هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ، غزلی عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از درد هجران، عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او از صبا میخواهد پیامش را به معشوق برساند و از بیخبری قاصد کعبه گلایه میکند. همچنین، شاعر به تفاوت شیوهاش با دیگران در عشق اشاره کرده و از خیال معشوق به عنوان مهمان دلش یاد میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان کمسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و استعارههای بهکار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.
شمارهٔ ۲۱۶
در شب هجر که از روز قیامت بتر است
مردم دیده من غرقه به خون جگر است
ساکن از آب شود آتش و یا از دیده
غرقه آییم و هنوز آتش ما تیزتر است
به طراوت رخ تو رشک گل سیراب است
به تبسم دهنت غیرت تنگ شکر است
ای صبا، گر گذری بر سر آن کو، برسان
خبر ما بر آنکس که ز ما بی خبر است
قاصد کعبه ز مقصود ندارد خبری
گر چه در بادیه بیچاره به جان در خطر است
گر خیال تو، به مهمان من آید روزی
جگر سوخته ام در نظرش ما حضر است
بی تو از دست غم هجر ز پا افتادم
به سر من گذری کن که جهان بر گذر است
مردمان منکر عشقند منم کشته او
شیوه ما دگر و شیوه مردم دگر است
گر بنوشد قدحی خسرو مسکین گه گاه
عیب او پوش که این شیوه اهل نظر است
مردم دیده من غرقه به خون جگر است
ساکن از آب شود آتش و یا از دیده
غرقه آییم و هنوز آتش ما تیزتر است
به طراوت رخ تو رشک گل سیراب است
به تبسم دهنت غیرت تنگ شکر است
ای صبا، گر گذری بر سر آن کو، برسان
خبر ما بر آنکس که ز ما بی خبر است
قاصد کعبه ز مقصود ندارد خبری
گر چه در بادیه بیچاره به جان در خطر است
گر خیال تو، به مهمان من آید روزی
جگر سوخته ام در نظرش ما حضر است
بی تو از دست غم هجر ز پا افتادم
به سر من گذری کن که جهان بر گذر است
مردمان منکر عشقند منم کشته او
شیوه ما دگر و شیوه مردم دگر است
گر بنوشد قدحی خسرو مسکین گه گاه
عیب او پوش که این شیوه اهل نظر است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.