هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از درد عشق، رنج‌های ناشی از جفا و بلای معشوق، و دین عاشقی سخن می‌گوید. او از صبر کم و شوق بیش از حد خود می‌گوید و اشاره می‌کند که عشق، دین و راه اوست. همچنین، شاعر از غم و رنج‌های عشق شکایت کرده و بیان می‌کند که حتی اگر دل از او بریده شود، باز هم معشوق برایش آشنا و خویش است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و احساسی نیاز دارد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'وادی خونخوار' و 'مجروح تر از غمزه' ممکن است برای خوانندگان جوان تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۲۲۳

کشته تیغ جفایت دل درویش من است
خسته تیر بلایت جگر ریش من است

نیک خواهی که کند منع ز عشق تو مرا
منکری دان به حقیقت که بداندیش من است

هر گروهی بگزیدند به عالم دینی
عاشقی دین من و بی خبری کیش من است

صبر دارم کم و شوق رخ او از حد بیش
غیر ازین نیست دگر هر چه کم و بیش من است

گفتم، از نوش لبت کام که یابد، گفتا
آنکه مجروح تر از غمزه چون نیش من است

گر دل از ما ببرید و به تو پیوست، چه باک
آشنا با تو و بیگانه ز من، خویش من است

جان ازین بادیه خسرو، نتوان برد به جهد
آه ازین وادی خونخوار که در پیش من است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.