هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد فراق و عشق نافرجام سخن می‌گوید. شاعر از رنج‌های عاطفی، جدایی از معشوق، و اندوه‌های درونی خود می‌نویسد و با تصاویری مانند مستی و دیوانگی، جانِ دردمند، و غم‌های بی‌پایان، احساسات خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و غم‌انگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، درک کامل این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کهن و تمثیل‌های عرفانی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

شمارهٔ ۲۲۸

تا ندانی ز دلم یار برون خواهد رفت
گر چه بر من ستم از شرح فزون خواهد رفت

ترک من تاختن آورد برین جان خراب
جان که زین پیش نرفته ست، کنون خواهد رفت

مست و دیوانه وش از خانه برون می آیی
باز تا بر سر بازار چه خون خواهد رفت

مردمی کرد که می خواست بپرسم نامش
زانکه می دانم در دیده درون خواهد رفت

سیر می بینم و من مردن خود می دانم
وه که از پیش دلم شکل تو چون خواهد رفت

می کنم شکر غمت کوست مرا همره بس
جان دران روز که از سینه برون خواهد رفت

خسروا، چند غزل خوانی تا غم برود
این نه دیوی ست که از سحر و فسون خواهد رفت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.