هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و غزلگونه است که در آن شاعر از عشق و دلبستگی به معشوق سخن میگوید. او از زیباییهای معشوق مانند موهایش (زلف) و مژههایش یاد میکند و احساسات خود را با تصاویر شاعرانه مانند باغ، سرو، و صنوبر بیان مینماید. همچنین، شاعر به مفاهیمی مانند عشق نافرجام، رنج عاشق، و بیخبری معشوق از حال او اشاره دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال نامفهوم یا نامناسب باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است درک آن را برای نوجوانان جوان دشوار کند.
شمارهٔ ۲۳۸
زلف شستش که به هر مو دل دیگر بسته ست
بر دل من همه درهای خرد در بسته ست
مژه ها آخته چشمش، به چه سان زنده رهم
من ازان ترک که صد دشنه و خنجر بسته ست
ابلهی باشد بیم سر و لاف باری
با سواری که به فتراک بسی سر بسته ست
زیب اگر آنست که بر قامت او دیدم، باغ
تهمتی بیهده بر سرو و صنوبر بسته ست
روزی آن نرگس پر خواب به رویم بگشاد
مردمی نیست که بر غمزدگان در بسته ست
مرد حاجی به بیابان و خبر کی دارد
کعبه زان نامه که بر پای کبوتر بسته ست
بر دل من همه درهای خرد در بسته ست
مژه ها آخته چشمش، به چه سان زنده رهم
من ازان ترک که صد دشنه و خنجر بسته ست
ابلهی باشد بیم سر و لاف باری
با سواری که به فتراک بسی سر بسته ست
زیب اگر آنست که بر قامت او دیدم، باغ
تهمتی بیهده بر سرو و صنوبر بسته ست
روزی آن نرگس پر خواب به رویم بگشاد
مردمی نیست که بر غمزدگان در بسته ست
مرد حاجی به بیابان و خبر کی دارد
کعبه زان نامه که بر پای کبوتر بسته ست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.