هوش مصنوعی:
این شعر از حافظ بیانگر عشق و فراق، درد هجران، و ستایش معشوق است. شاعر از جفای معشوق و رنج هجران مینالد، اما در عین حال به یاد لب یار، به می پناه میبرد و از رقیبان شکایت دارد. در نهایت، با وجود دوستداران بسیار، خود را گدایی در محضر معشوق میداند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و شناخت ادبیات کلاسیک دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند هجران و جفا ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۲۵۸
یار ما را عزم رایی دیگر است
باز در بند جفایی دیگر است
در نظر می آیدم گلها بسی
چون کنم آن روی جایی دیگر است
گر یکی چشمم به رویش روشن است
خاک پایش توتیایی دیگر است
ساقیا، می ده که بر یاد لبت
بامی امروزم صفایی دیگر است
با رقیبان ساختن بیچارگی است
محنت هجران بلایی دیگر است
دوستدارانت بسی هستند، لیک
خسرو مسکین، گدایی دیگر است
باز در بند جفایی دیگر است
در نظر می آیدم گلها بسی
چون کنم آن روی جایی دیگر است
گر یکی چشمم به رویش روشن است
خاک پایش توتیایی دیگر است
ساقیا، می ده که بر یاد لبت
بامی امروزم صفایی دیگر است
با رقیبان ساختن بیچارگی است
محنت هجران بلایی دیگر است
دوستدارانت بسی هستند، لیک
خسرو مسکین، گدایی دیگر است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.