۲۴۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۶۷

ای دهانت، چشمه آب حیات
شمع رویت آفتاب کاینات

تا دلم از شادی وصلت نماند
از کمند غم نمی یابم نجات

گریه را مپسند هر دم تا به کی
پیش چشم از گریه جیحون و فرات

زاتش هجرت تن خاکی بسوخت
تا کدامین باد آرد سوی مات

هر که بی تو زنده ماند مرده به
جز وصالت نیست مقصود از حیات

گر ندیدی سبزه ای بر آب خضر
گرد آن شکر ببین رسته نبات

بت پرستان گر ز تو آگه شوند
یاد نارند از بتان سومنات

از شراب شب نشینان در خمار
هات کأسا یا حبیبی بالغدات

همچو ذره در هوای مهر تو
نیست خسرو را دمی صبر و ثبات
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.