هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه از زبان عاشقی بیان می‌شود که از درد فراق و بی‌وفایی معشوق شکایت دارد. شاعر با استفاده از استعاره‌ها و تصاویر زیبا، احساسات خود را نسبت به معشوق بیان می‌کند و از این که معشوق به او توجهی ندارد، گلایه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۷۱

تیر کدامین بلاست کان به کمان تو نیست
دست کدامین دل است کان به عنان تو نیست

وجه همه نیکوان از دل ما راجع است
زانکه به خطهایشان هیچ نشان تو است

عشقم اگر می کشد تو مکش، ای پندگو
جان من است آخر این، وای که جان تو نیست

بی دلیم گفت از آن صد دلش افزون زکف
هر چه کشم سوی خویش، گوید، از آن تو نیست

نام وفا برده ای، شرم نداری ز خلق
عرض متاعی مکن کان به دکان تو نیست

غمزه زده استی چنانک می بکنم جان ز ذوق
توشه عشق است این، زخم سنان تو نیست

باز مدار، ار کنم رخنه دل پر ز خاک
دودکش این دل است، غالیه دان تو نیست

کور شد این دل، فتاد در چه تاریک غم
باد ازین کورتر، گر نگران تو نیست

تیغ زن و وارهان خسرو درمانده را
سود ویست این و زان هیچ زیان تو نیست
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.