هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و دلباختگی خود سخن میگوید. او از زیبایی معشوق، درد فراق، و سوختن در آتش عشق مینالد. همچنین، اشارههایی به عناصر طبیعت مانند ماه، آفتاب، و باد دارد که بهعنوان نمادهایی از احساساتش استفاده شدهاند.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مضامین عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات بهکاررفته نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.
شمارهٔ ۳۰۳
زیر کله نمونه روی تو مه نداشت
کس ماه را نمونه به زیر کله نداشت
بگرفت چارسوی رخت زلف و هیچ وقت
یک شب جهان چو روی تو در چارده نداشت
در ضبط آفتاب نشد ملک نیم روز
کز زلف عنبرین تو قیر سیه نداشت
دوش آتشی به سینه همی زد هوای تو
بگریخت اشک و سوخته شد دل چو ره نداشت
خونم بخورد و چشم تو لب تر نکرد، ازآنک
دود دگر نوشت و خط تو نگه داشت
با این همه وفای تو دارد میان جان
دل خود ز دست رفت، چو او کس نگه داشت
از خون نوشته ام به دو رخ ماجرای عشق
از بس که در سفینه دل جایگه نداشت
یک وعده تو در حق خسرو به سر نشد
گویی که باد بود که بار گنه نداشت
کس ماه را نمونه به زیر کله نداشت
بگرفت چارسوی رخت زلف و هیچ وقت
یک شب جهان چو روی تو در چارده نداشت
در ضبط آفتاب نشد ملک نیم روز
کز زلف عنبرین تو قیر سیه نداشت
دوش آتشی به سینه همی زد هوای تو
بگریخت اشک و سوخته شد دل چو ره نداشت
خونم بخورد و چشم تو لب تر نکرد، ازآنک
دود دگر نوشت و خط تو نگه داشت
با این همه وفای تو دارد میان جان
دل خود ز دست رفت، چو او کس نگه داشت
از خون نوشته ام به دو رخ ماجرای عشق
از بس که در سفینه دل جایگه نداشت
یک وعده تو در حق خسرو به سر نشد
گویی که باد بود که بار گنه نداشت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.