هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غزلگونه، بیانگر عشق و دلدادگی شاعر به معشوقی زیبا و جذاب است. شاعر از اسارت دلها در دام عشق معشوق، سوزش عشق و وفاداری خود سخن میگوید و آرزو میکند که معشوقش همیشه پایدار بماند. همچنین، شاعر از رنجهای عشق و یادگارهای آن در دل خود یاد میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.
شمارهٔ ۳۰۵
آن ترک نازنین که جهانی شکار اوست
دلها اسیر سلسله مشکبار اوست
اندیشه نیست گر طلب جان کند زمن
اندیشه من از دل نااستوار اوست
بادا بقای زلف و رخ و قامت و لبش
یک جان من که سوخته هر چهار اوست
آن ناخدای ترس، همه روز مست ناز
دیوانه چو من همه شب در خمار اوست
گر دل برد ز دست ببر گو که حق اوست
ور جان کند شکار بکن گو که کار اوست
دل شد ز دست و سوز دلم ماند، هم خوشم
کاین داغ در درونه من یادگار اوست
خونم که آب می کنی، ای دیده، رنج نیست
لیکن میا ز دیده که آنجا گذار اوست
ما را ز آرزوی لبت جان به لب رسید
ای بخت، آنکه همچو تویی در کنار اوست
خسرو، گرت خیال پرستش امان دهد
زنهارش استوار نداری که یار اوست
دلها اسیر سلسله مشکبار اوست
اندیشه نیست گر طلب جان کند زمن
اندیشه من از دل نااستوار اوست
بادا بقای زلف و رخ و قامت و لبش
یک جان من که سوخته هر چهار اوست
آن ناخدای ترس، همه روز مست ناز
دیوانه چو من همه شب در خمار اوست
گر دل برد ز دست ببر گو که حق اوست
ور جان کند شکار بکن گو که کار اوست
دل شد ز دست و سوز دلم ماند، هم خوشم
کاین داغ در درونه من یادگار اوست
خونم که آب می کنی، ای دیده، رنج نیست
لیکن میا ز دیده که آنجا گذار اوست
ما را ز آرزوی لبت جان به لب رسید
ای بخت، آنکه همچو تویی در کنار اوست
خسرو، گرت خیال پرستش امان دهد
زنهارش استوار نداری که یار اوست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.