هوش مصنوعی:
این متن یک شعر عرفانی و ستایشآمیز است که به توصیف مقام و منزلت یک پیر یا مرشد عرفانی میپردازد. شاعر از نور سعادت، توبه، شهادت، هدایت، و عبادت سخن میگوید و پیر را به عنوان چراغ هدایت و نماد معرفت انبیا توصیف میکند. همچنین، مریدان او را به هلال تشبیه میکند که هر شب در حال افزایش است. در نهایت، امید به وصال با پیر به عنوان نماد سعادت بیان میشود.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و دینی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۳۰۷
ای پیر، خاک پای تو نور سعادت است
مقراض توبه تو چو لای شهادت است
هستی تو آن نظام که نون خطاب تو
محراب راست کرده برای عبادت است
دید آنکه طلعت تو و بیداریش نبود
هست آن سگی که خفتن صبحش به عادت است
تو شمع صبح، شعله شوقی که از تو خاست
زان هر یکی شراره چراغ هدایت است
علامه ای که معرفت انبیاش هست
او را به پیش تو محل استفادت است
در عهد تو قیام جهان از وجود تست
مانند صورتی که قیامش به مادت است
هر یک مرید تو چو هلالی ست از رکوع
هر شب هلال وار ازان در زیادت است
بتوان مرید گفت مرید ترا که اوست
آن مردمی که فتنه عین سعادت است
امید کز تو واصل گردد چو خرد و پیر
خسرو که بی وصال چو حرف ارادت است
مقراض توبه تو چو لای شهادت است
هستی تو آن نظام که نون خطاب تو
محراب راست کرده برای عبادت است
دید آنکه طلعت تو و بیداریش نبود
هست آن سگی که خفتن صبحش به عادت است
تو شمع صبح، شعله شوقی که از تو خاست
زان هر یکی شراره چراغ هدایت است
علامه ای که معرفت انبیاش هست
او را به پیش تو محل استفادت است
در عهد تو قیام جهان از وجود تست
مانند صورتی که قیامش به مادت است
هر یک مرید تو چو هلالی ست از رکوع
هر شب هلال وار ازان در زیادت است
بتوان مرید گفت مرید ترا که اوست
آن مردمی که فتنه عین سعادت است
امید کز تو واصل گردد چو خرد و پیر
خسرو که بی وصال چو حرف ارادت است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.